دیگه تقریبا!! به این نتیجه رسیدم که منطقی بودن و عاقلانه رفتار کردنه که آدمو عصبی و خسته می کنه!نه تنها مفید نیست، بلکه خیلی هم مضر و مشکل سازه.ادمهایی که احساسین و شجاعت ایستادن سر احساسشونو دارن خوشبختترن، بیشتر احساس رضایت می کنن. چون حداقل اون کاریو کردن که خودشون می خواستن از ته دل، حالا چه موفقیت آمیز چه غیر از اون! مهم احساس رضایته، خوشبختی هیچ چیز غیر از این نیست. ادم وقتی کاری رو که خودش می خواسته انجام بده، مشکلشم به جون می خره و اون حس رضایت هم همراهشه!
تا غم نباشه معنی شادی معلوم نمیشه .
تا بدی نباشه خوبی جلوه خودش رو نشون نمیده .
تا شکست نباشه تجربه و شیرینی پیروزی بدست نمیاد .
تا غربت نباشه مزه وطن و بوی خاک و احساس مالکیت بر وطنم رو درک نمیکنم .
تا مریض نشم قدر سالم بودنم رو نمی دونم .
تا آزاد هستم طعم تلخ بند رو نمیفهمم .
تا کسی رو از دست ندم قدرش رو نمیفهمم .
تا بدتر رو ندیدم قدر بد رو نمی دونم .
تا جوونم قدرش رو نمی دونم و وقتی پیر شد میفهمم که دیر شده برای فهمیدن .
تا دنیا دنیا بوده همش این اشتباهات رو کردم و کردیم و خواهیم کرد . به هیچ صراطی هم مستقیم نخواهیم شد .
غم و غربت مکمل زندگی هستند ، پس از غمناک بودن ناراحت نشید